عملیات والفجر 9 راهبردی جدید و انتقامی برای ضربه زدن به دشمن بعثی
پنجم اسفند سالروز اجرای عملیات والفجر 9 در منطقه عملیاتی شرق چوارته ی عراق و منطقه سلیمانیه در جبهه شمال غرب به فرماندهی سپاه پاسداران با هدف نزدیک شدن به شهر سلیمانیه عراق و مقابله با تجمع نیروهای عراق در فاو است، عملیاتی که نتایج موثری در دوران دفاع مقدس به همراه داشت.
سالروز آغاز عملیات «خیبر»
امروز سوم اسفندماه سالروز آغاز «عملیات خیبر» است. این عملیات در سال 62 انجام شد. این عملیات در رسانههای بیگانه بازتابهای به همراه متفاوتی داشت.
شهید حمید باکری سرداری که مرگ و هراس بر سیمای مردانه اش سایه نینداخت
سوم اسفند ماه سالروز شهادت سردار رشید سپاه اسلام شهید «حمید باکری» قائم مقام فرماندهی لشکر 31 عاشورا در سال 1362 است، سردار سرافرازی که مرگ و هراس بر سیمای مردانه اش سایه نینداخت.
روایت یار شهید تندگویان از اسارت
بارها تقاضای آرایشگر کرده بودم ولی خبری نشد. شاید ماه پنجم و یا ششم بود که اولین بار برای ما آرایشگر آوردند. آرایشگر، مرد خوبی بود. وقتی که از من پرسید: “کی هستی؟” و من خودم را معرفی کردم، او احساس همدردی کرد.
امان از دست عمو حسین
خیلی با صفا بود. آن طور که خودش میگفت بچه چهارراه مولوی تهراناست. باور نمیکردم، مگر اینکه توی عملیات روحیاتش را دیدم. خدا وکیلیکَکش نمیگزید. با همان اخلاق «داش مشدی» و لوطی منشش. چطوری؟بفرمائید:
جای خالی شهید با سهمیه وامتیاز پر نمی شود
چرا که ایثارگران عزیز را فقط در داشتن امتیازها و سهمیه ها و امکانات رفاهی میبینیم.
شفته پلوهای معروف سرآشپز
گفتم: “ما دستگاهای اتوماتیک برقی داریم که چندین محفظه دارن. برنج ها رو داخل یکی از محفظه ها و وسایل خورشت و در محفظه دیگه قرار می دیم. داخلش هم به اندازه کافی آب می ریزیم، در اونا رو می بندیم، کلید زیر اون رو می چرخانیم و دنبال کارمون می ریم. یه ساعت بعد، […]
پیشنهاد امام خمینی به رزمندگان والفجر 8 برای عبور از اروند چه بود؟
فرماندهان عملیات والفجر 8 دلهره زیادی داشتند که همین امر باعث شد قبل از عملیات خدمت امام خمینی برسند و از ایشان راهنمایی بگیرند.
جمعه سیاه اسارت
با مشاهده ی فرمانده اردوگاه حدس مان به یقین مبدل شد. او برای ما سخنرانی کرد و گفت: یک نفر از شما می خواست فرار کند و ما او را گرفتیم. حالا همه تان را تا سرحد مرگ می زنیم تا دیگر هوس فرار کردن به سر کسی نزند.
خاکریز پنهان اسارت
در سفری که ما را بردند، بچه ها در حرم حضرت عباس(ع) چنان شور و معنویتی از خودشان دادند که حتی افسر بعثی عراقی با درجه ی سرگردی را به گریه وا داشتند و با این حرکت، نیروهای استخبارات عراق او را از حرم بیرون بردند…
کانال «کمیل» و حماسه ابراهیم هادی در روز 22 بهمن سال 61
راستی اینجا به ما خیلی خوش میگذرد چون رزق مؤمنین دائما برقرار است. رزق مومن که می دانید چیست؟ از همان سورهای امام حسینی است که دائم برقرار است و ما هم آن را توی رگ میزنیم که قوت بگیریم که اگر با دشمن روبرو شدیم با یک مشت به درک واصلش کنیم. والسلام. ابراهیم […]
حفظ انقلاب اسلامی در دیدگاه شهدا
هشت سال دفاع مقدس از اصلیترین عامل پایداری و حراست از انقلاب شکوهمند جمهوری اسلامی ایران شناخته میشود چون در مدت زمان اندکی پس از به ثمر نشستن انقلاب مردمی ایران جنگی هشت ساله تحمیل شد و مردم ایران از این جنگی که به لحاظ زمانی دو برابر جنگهای جهانی اول و دوم طول کشید […]
سجده بر روی پتو
یکی از شب ها که داخل سنگر جا نبود، کنار خاکریز روی پتو خوابیده بودم. هوا بد جور سرد بود. از فشار دستشویی به خودم می پیچیدم، ولی حال نداشتم از زیر پتو بیایم بیرون، چون می ترسیدم با کنار زدن آن، سرما همه ی گرمای دلنشین را برباید!
۳۳ سال بیخوابی برای یک جانباز +عکس
در روستای «قرقی» مشهد مردی زندگی میکند که 33 سال است چشمانش رنگ خواب را ندیده است. رجب رشیدینسب، جانباز 25 درصد، سال 61 در شانزده سالگی عازم جنگ میشود و بر اثر اصابت ترکش به سرش، رگ خواب خود را از دست میدهد و دیگر نمیتواند خواب را در چشمانش احساس کند.
خوردن کتک مفصل پس از مصاحبه
یکی از افسران عراقی که دید وضع دارد خراب می شود، خبرنگاران را به درب خروجی پادگان هل داد و گفت: «وقت شما تمام شده. باید بروید.»
وضعیت سفید
از سر و صورت بعضی ها خون می ریخت، اما عراقی ها دست بردار نبودند. دیگر طاقت نگاه کردن نداشتم. دلم می خواست در جمع آن ها می بودم و این گونه نگاه نمی کردم. حلقه ی سرباز ها تنگ تر می شد و راه فرار از زیر ضربات غیر ممکن بود.
ماجرای شورانگیز این سه شهید
اینجانبان علی سراج، مجتبی سعیدی و احمد مختاری پیمان می بندیم بر اینکه هر کدام از ما 3 تن به درجه رفیع شهادت نائل آمد دو نفر دیگر را در روز قیامت شفاعت نموده و در محضر خداوند از خدا بخواهد که ازگناهان 2 تن دیگر بگذرد و در نزد خداوند 2 تن دیگر را […]
۱۵سال زندانی برای نشریه ی انقلاب
روز حرکت اولین گروه، همه تقاضای نایب زیارتی می کردند. گروه اول لباس زرد پوشیدند. آشپزخانه مقداری گوشت و نان و گوجه فرنگی تحویل سر گروه داد. گروه اول را ساعت ۸ شب جمع کردند و ۲۵ نفر ۲۵ نفر بیرون بردند.
خدمتی که پایانش شکنجه بود
وقتی که به او رسیدم، یک کشیده آبدار، حواله صورتم کرد که زمین خوردم. دوباره گفت: بنشین. نشستم و دوباره با سیلی آن ملعون به زمین افتادم. چند بار نشستم و او با کشیده های خود من را نقش زمین کرد، تا اینکه بار آخر دیگر نتوانستم بلند شوم.
شکنجه «ساواک» و جملهای تاریخی
عبدالله میثمی در یکی از سخنرانیهایش برای رزمندگان اسلام گفت: «برادران! پیشروی و عقبنشینی در خاک، شکست و پیروزی نیست، حقیقت پیروزی، وحدت و انسجام؛ و حقیقت شکست، اختلاف ماست. اگر خدای ناکرده به واسطه حرفهای اختلافانگیز،رزمندگان در کارشان سست شوند، تمام عواقب و گناهان آن به گردن ماست.»