هنوز هم كه هنوز است درد دامنه دارد

139314813 photoshohadayekazeroon 550 300

همين بود كه در اين شب روشن، باران گرفت؛ باراني از جنس سرب داغ. تله عراقي‌ها جواب داده بود. جداي از هزاراني كه سر و سينه‌شان شد ميزبان گلوله‌هاي داغ، تعدادي ديگر در حلقه حصار بعثي‌ها گرفتار آمدند. خلاصه آن شد كه نبايد مي‌شد و يادش حتي ولوله و زلزله‌اي در دل به پا مي‌كند. […]

برگی از۲۶ماه اسارت یک آزاده

13931287 photoshohadayekazeroon

از لای درب نگاه کردم دیدم دو نفر عراقی ماشین خود را می شویند. صدا زدم و گفتم: یا اخی ! یا سیدی! من الما! که دو عدد قوطی زنگ زده داخل دستش بود. سه انگشتم بیرون رفت و او هم می ریخت روی دستم کمی گلویم خیس شد و…

عکس/جان مادرت صبر کن منم سوار بشم

139314791 photoshohadayekazeroon 4

کدام آدم عافیت طلبی است که راه عرفاو عشاق راکه در راه حضرت حق ذوب شده اند و دست از دنیا شسته و بی صبرانه در پی دیدار پرواردگارشان هستند بتواند با دو دوتا چهارتای منطق خود درک کند حتی اگر نشانه هایی مثل روز پیش چمانش روشن باشد؟

هویزه این‌گونه از اسارت رها شد

139314778 photoshohadayekazeroon 4

بعضی روزها را هرگز نمی‌توان از یاد برد.حتی اگر از یاد ما که این روزها عادت به از یاد بردن خیلی چیزها کرده‌ایم برود، از یاد سرزمین‌های سوخته و خاک‌های خون آلود هویزه که نمی‌رود.

بمباران زندان « دوله‌تو » و نقش گروهک‌ها در این جنایت

139314774 photoshohadayekazeroon 4

زندان «دوله‏‌تو» واقع در روستایی به‏ همین نام و تحت کنترل حزب دموکرات کردستان ایران قرار داشت که حدود چند صد تن از زندانیان نیروهای دولتی اعم از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ارتش جمهوری اسلامی ایران، ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، جهاد سازندگی و نیز پیشمرگان کرد مسلمان در آن نگهداری می‌شدند.

پدر وپسر با هم آسمانی شدند

139314772 photoshohadayekazeroon 4

تاکنون هر چه گفتیم سخن از پدران آسمانی و فرزندان زمینی بود. پدرانی که رفتند و یادگاران آن‌ها رهرو راه‌شان هستند اما در این میان عده‌ای مستثنی شدند چون هم پدر و هم فرزند، هر دو با هم آسمانی و برای شهادت در راه خدا انتخاب شدند. در میان خیل شهدای هشت سال دفاع مقدس، […]

نوجوانی که معادلات نظامی را برهم زد

139314771 photoshohadayekazeroon 4

مسعود روز نهم اسفند در حالی که بشدت از ناحیه ی دست چپ  کتف پا و دست راست مجروح شده بود به همراه ما اسیر شد و در روز های آغازین اسارت که هیچ نظمی بر اردوگاه حاکم نبود و زبان دشمن تنها زبان کابل بود وشکنجه زندگی در اسارت را همراه با جراحت تجربه […]

تیرباران در میدان مین

1393 3 photo

در همان روز اول اسارت در خط مقدم در مقابل چشمان ما تعداد زیادی از رزمندگان را شهید نمودند و ما که مجروح بودیم به میدان مین بردند تا در میدان مین ما را تیرباران بکنند.

گروهک‌ها قلب‌اش را درآوردند

139314763 photoshohadayekazeroon 4

گاهی آنقدر شهید ومجروح داشتیم که تا مچ پا درخون راه می‌رفتیم.اما اشک و ناله و آرام کردن دل را برای خانه نگه می‌داشتیم.

تو حوری هستی؟

139314760 photoshohadayekazeroon 4

تیر و ترکش خورده بودم، فکر کردم که شهید شده ام و الان در بهشت هستم اما هنوز حالم جا نیامده بود که بروم میوه بخورم و زیر درخت ها گشتی بزنم.

آدم بی شر و شور

139314756 photoshohadayekazeroon 4

آبادان بودیم، محمدرضا داخل سنگر شد، دورتادور سنگر را نگاه کرد و گفت: آخر نفهمیدم کجا بخوابم؟ هر جا می خوابم، مشکلی پیش می آید، یکی لگدم می کند، یکی رویم می افتد.

پرواز تا عرش الهی

139314755 photoshohadayekazeroon 4

سی و چهار سال از شهادت علی اکبر شیرودی می گذرد؛ عقاب تیز پرواز آسمان ایران که با رشادت ها و ایثارگری هایش نقش بسیار مهمی را در غائله ی کردستان و هشت سال جنگ تحمیلی ایفا کرد و توانست با خلق حماسه ای مانا نام خود را در صفحات تاریخ دفاع مقدس به ثبت […]

از بچه ننه ها بدم می آید

13931470 photoshohadayekazeroon 4

شلمچه بودیم، بولدوزرها را خاموش کردیم و نماز صبح را خواندیم. دور هم نشسته بودیم که نادری رفت نشست روی یک سنگر و شروع به سخنرانی کرد

غم از دست دادن مادر و پایان همه انتظارها

13931469 photoshohadayekazeroon 4

چندین سال از جوانی اش را در اردوگاه های رژیم بعث عراق سپری کرده و روزهای پرخاطره اسارت را کوله بار شانه های استوارش کرده است، می گوید: اسارت، اگر چه روزهای سختی داشت اما لحظه لحظه اش انسان ساز بود و معنویت خاصی داشت، معنویتی که شاید دیگر در هیچ زمان و مکانی نتوان […]