نمازشب به جماعت

13931208 photoshohadayekazeroonیکی از شب ها شب از نیمه گذشته بود که بیدار شدم. برای رفع حاجت از کنار حسینیه گردان گذشتم، تعداد زیادی مشغول خواندن نماز شب بودند.

 

 

 

 

 به خیال اینکه نماز جماعت صبح است، سراسیمه وضو گرفتم و وارد حسینیه شدم، با تعجب دیدم کسی جلو نایستاده. نماز که بی امام جماعت نمی شد. از کسی که سلام نمازش را داد، قضیه را جویا شدم. گفت:

چیزی نیست. ما بچه های دسته ی  برادر مصلح هستیم که همه مون با هم نماز شب می خوانیم. وضو که داشتم توفیق اجباری هم نصیبم شد و به نماز شب ایستادم.

 

 از کتاب تبسم های جبهه ( نوشته حمید داود آبادی)

 

دیدگاهتان را بنویسید