سخنان شهید آوینی در باره شهید محمد جواد دیده ور

سخنان شهید آوینی در باره شهید محمد جواد دیده ور

شب عملیات فرا رسیده است و انتظار فردا گویی افلاك را از چرخش باز داشته و زمان را به بند كشیده است. غروب‌هنگام برادر عزیزی به همراه برادران توانا و نوری به قرارگاه‌های بچه‌ها در خانه‌های متروك شهر سر می‌كشند و آنان را با وظایف خویش در عملیات آشنا می‌كنند.

سردار شهید دكتر علی‌اكبر پیرویان به نقل از یكی از مأموران آگاهی قبل از انقلاب

قسمتی از وصیتنامه و نامه سردارشهید دکتر علی اکبر پیرویان

گلویم را فشار داد و گفت: اسلحه‌ات را بینداز بلافاصله با آرنجم محكم به شكمش زدم او افتاد ولی با سرعت از زمین بلند شد و با كاردی بطرفم آمد منهم از روی ناچاری تیری به سویش شلیك كردم و او هم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ناحیه بازوی چپ مجروح گردید.

خاطرات شهید مسلم آشتاب

خاطرات شهید مسلم آشتاب

اوضاع نابسامان و وضعیت نامشخص بود.و حالا دو روز از عروج شقایقها می گذشت.مسلم میان بچه ها جایش خالی بود. نامش را در لیست شهدای گمنام گذاشته بودند که فریاد یکی از بچه ها با شادی و شعف بلند شد.

نصرالله افشاری: شهیدی که حضور در عملیات را مهمتر از دیدن پسر تازه متولد شده اش دانست

افشاری اسدالله

آری نصرالله افشاری (آرپی جی زن گردان فجر) در همان شب هنگام عبور از اروندرود خروشان وحشی در عملیات کربلای چهار به آرزوی دیرینه اش که همان شهادت در راه خدا بود رسید و دیدار فرزند تازه متولد شده خویش را به قیامت گذاش