دلیرانی که کابوسی ترسناک برای ناوگان آمریکا در خلیج فارس رقم زدند

13931117 photoشانزدهم مهر سال 1366 سالروز شهادت « نادر مهدوی » ، « بیژن گرد »، «نصرالله شفیعی»، «غلامحسین توسلی»، «مجید مبارکی»، «مهدی محمدیها» و «خداداد آبسالان» است، دلیرمردانی که کابوسی ترسناک برای ناوگان آمریکا در خلیج فارس رقم زدند.

Thank you for reading this post, don't forget to subscribe!Thank you for reading this post, don't forget to subscribe!

 

 

شهدای کازرون، در سال های پایانی جنگ تحمیلی، خلیج فارس برای ایران بسیار ناامن شده بود، بطوریکه عراق خیلی راحت کشتی های تجاری و سکوهای نفتی ایران را هدف حملات هوایی و دریایی خود قرار می داد و از بین می برد.

آن هنگام که جنگ نیابتی صدام با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، همه اهداف آمریکا را در تقابل با نظام مقدس اسلامی محقق نکرد، خود آمریکا که نیابت جنگ را به صدام داده بود، مستقیما وارد میدان شد و همه هیمنه خود را در قالب ناوگان جنگی دریایی در خلیج فارس مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار داد.

هدف قرار دادن مراکز اقتصادی و سکوهای نفتی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و محموله های متعلق به ایران، آغازی بر این تقابل بود و استیصال آمریکا نهایتا به رویکرد حمله به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران با 290 مسافر بی گناه انجامید.

در مهر سال 1366 در حالیکه تقابل با آمریکا از حالت یک رویارویی واسطه ای و نیابتی توسط رژیم صدام به یک رویارویی مستقیم و بی واسطه تبدیل شد، حماسه شهید مهدوی و یارانش، کابوسی فراموش ناشدنی در باور دشمن ایجاد کرد و همه هیمنه ای که سال ها با تمسک به انواع ابزارها شکل داده و بر همان اساس، ملت ها را مرعوب خود ساخته بودند، به یکباره فروریخت.

در این رهگذر، کویت بخشی از سرزمین و عربستان سعودی آسمانش را در اختیار رژیم بعثی صدام قرار داده بودند و فرماندهان عالی رتبه سپاه پاسداران، جریان عبور آزاد و متکبرانه ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام(ره) و فرماندهی کل قوا رسانده بودند.

امام خمینی(ره) با دریافت این اخبار از آخرین وضعیت حضور متکبرانه ناوهای جنگی آمریکا خطاب به فرماندهان گزارش دهنده این خبر فرموده بودند: «اگر من آنجا بودم، آنها را می زدم.» همین حرف امام(ره) برای سردار شهید نادر مهدوی و جانشینش سردار شهید بیژن گرد و همرزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیات مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همت و رشادت دلیر مردان ایران اسلامی خلیج فارس، چندان هم برای آمریکاییها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند.

در آن دوران نخستین کاروان از نفتکش های کویتی آن هم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسط ناوگان جنگی این کشور در تیر سال 1366 به راه افتادند که در این رهگذر، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی برای انجام موفقیت آمیز این اقدام انجام داده بود.

در این کاروان، نفتکش کویتی «اَلرَخاء» با نام مبدل «بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، بطور کامل، اسکورت می شد.

این نفتکش، در فاصله 13 مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مین های دریایی کار گذاشته شده توسط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد، بطوریکه پس از انفجار، حفره ای به بزرگی 43 متر مربع در بدنه این نفتکش ایجاد شد.

پس از اقدام دلیرانه سردار شهید مهدوی و همرزمانش در انفجار کشتی بریجتون، به پاس قدردانی از این عملیات موفق انجام شده از سوی پاسداران سبز پوش سپاه اسلام، برنامه دیدار با حضرت امام(ره) تدارک دیده شد و این شیران بیشه مردانگی و ایثار و شهادت، به دیدار پیر و مراد خود نائل آمدند.

در این دیدار، حضرت امام(ره) یکایک این پاسداران جان برکف اسلام را مورد التفات و تفقد خود قرار می دهند و پیشانی سردار شهید مهدوی را می بوسند.

شهید نادر مهدوی تعریف می کند: پس از اطلاع از اینکه حضرت امام خمینی(ره) پس از شنیدن خبر اثبات کشتی کویتی با مین های دریایی و شکست نخستین اقدام آمریکا، متبسم شده اند، چنان مسرور شدم که همیشه این تبسم را موجب افتخار خود و رزمندگانِ همراه، می دانم. برای ما رزمندگانِ خلیج فارس، همین تبسم و شادی امام(ره) در ازای همه زحمات شبانه روزی کافی است و اگر تا آخر عمر، موفق به انجام خدمتی نشویم، باز شادیم که حداقل برای یکبار هم که شده، موجب رضایت و شادی و تبسم امام شده ایم.

در ادامه انجام ماموریت های دریایی دلیرمردان سپاه در خلیج نیلگون فارس عصر پنجشنبه 16 مهر سال 1366 سردار شهید «نادر مهدوی» به همراه تنی چند از همرزمانش از جمله سردار شهید «غلامحسین توسلی»، سردار شهید «بیژن گرد»، سردار شهید «نصرالله شفیعی»، سردار شهید «خداداد آبسالانی»، سردار شهید «مهدی محمدیها»، سردار شهید «مجید مبارکی» و عده ای دیگر، جهت انجام گشت زنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیج فارس با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام «بعثت» و یک فروند ناوچه به نام «طارق» به سمت جزیره فارسی حرکت می کنند.

در این گشت دریایی، در قایق تندرو توپدار بعثت، اکیپی فیلمبردار متشکل از کریمی، محمدیها و حشمت الله رسولی و در قایق دیگر هم شهید خداد آبسالان و شهید نصرالله شفیعی حضور داشتند و همچنین در ناوچه طارق هم سرداران شهید مهدوی، بیژن گرد، مجید مبارکی و غلامحسین توسلی حاضر بودند که فرمانده این گشت دریایی نیز با سردار شهید «نادر مهدوی» بود.

پس از مدتی حرکت، اعضای شرکت کننده در این گشت دریایی به ساحل جزیره فارسی می رسند و وسایل و امکانات مورد نیاز خود را از داخل لنجی که از قبل به جزیره رسیده بود، به داخل قایق های خود منتقل می کنند، پیاده می شوند و در کنار ساحل، نماز مغرب و عشا به جا می آورند.

هنوز مغرب بود و سرخی آن در کرانه باختری آسمان، کماکان خودنمایی می کرد که صدای انفجار مهیبی همه را متوجه خود می سازد، رادار پایگاه فرماندهی از سوی بالگردهای آمریکایی هدف قرار گرفته و منهدم می شود و ارتباط ناو گروه با مرکز فرماندهی به کلی قطع می شود.

لحظاتی بعد، شهید مهدوی و همرزمانش دو فروند بالگرد بزرگ کبری «ام.اس.6» متعلق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود می بینند، بالگردی با صدای بسیار کم که در صحنه گیر و دار نظامی غالبا موقعی می توان پی به وجود آنها برد که دیگر با اشراف کامل به بالای سر هدف خود رسیده باشد.

سردار شهید مهدوی بلافاصله نیروهای تحت امر خود را برای انجام عملیات مقابله به مثل با حمله بالگردهای یادشده به رادار پایگاه فرماندهی فرا می خواند و هنوز دقایقی از انهدام رادار فرماندهی نگذشته است که قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکایی ها قرار می گیرد.

موشک دیگری نیز از سوی دشمن به سمت اعضای ناوگروه شلیک می شود که به هدف اصابت نمی کند و به درون آب فرو می رود و بالگردها نیز با شدت، شروع به تیراندازی به سمت قایق ها می کنند.

سردار شهید مهدوی و یارانش به شدت در تب و تاب این می افتند که بالگردهای آمریکایی را بزنند که پس از 15 دقیقه درگیری شدید، کریمی در یک چرخش سریع موفق می شود با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر سازد.

این بالگرد، با انفجار مهیبی متلاشی و قطعاتش روی آب پراکنده می شود، بطوریکه شب تاریک از انفجار این بالگرد، چون روز روشن می شود و پشت دشمن به لرزه در می آید و امواج قدرت ایمانِ نیروهای اسلام، آمریکایی ها را سخت به وحشت می اندازد.

در این رهگذر سرداران شهید گرد و توسلی فریاد می زنند که موشک دومی را نیز شلیک کن. در این هنگام قایق دیگر هم از چند طرف هدف گلوله های مختلف قرار می گیرد که هریک از سویی به سردار شهید مهدوی و همرزمانش، حمله ور شده بودند.

بسیاری از یاران نادر همچون سردار شهید توسلی که در حیات دنیوی همدیگر را برادر خطاب می کردند، در برابر چشمانش پرپر می شوند و حالا دیگر تنها ناوچه طارق که سردار شهید مهدوی بر روی آن حاضر است، سالم مانده و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند.

نادر می توانست به سلامت از میدان بگریزد اما با رشادت و مردانگی تمام در پی گرفتن زخمی ها و پیکرهای مطهر شهدا از آب برمی آید و به اتفاق بیژن با دوشکا به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلیک می کردند و هم در پی گرفتن شهدا و زخمی ها از آب بودند، آنها با همه توان سعی می کردند که اجازه ندهند تا بالگرد های آمریکایی به طرف آنها نزدیک شوند، از این رو به صورت مداوم، آسمان منطقه را با دوشکا آتش باران می کردند تا فضا نا امن شود و بالگردهای آمریکایی نتوانند به آنها نزدیک شوند.

اما کار سختی بود زیرا این بالگردها بسیار کم صدا بودند و موقعیت یابی آنها در آسمان بسیار مشکل بود.

نادر و بیژن همچنان مردانه به مقاومت سرسختانه در مقابل آمریکایی های تا بن دندان مسلح ادامه می دهند.

دشمن همه شناورها و تجهیزات ناوگروه را از بین برده بود و نادر و بیژن و چهار نفر دیگر پس از 20 دقیقه رزم جانانه و مردانه، زنده به چنگال دشمن افتاده و اسیر می شوند.

دستگیری نادر برای دشمن بسیار با اهمیت بوده آنچنان که پس از دستگیری اعضای بازمانده ناوگروه، بلافاصله در صدد شناسایی او بر می آیند و از تک تک اسرا درباره نادر می پرسند و دست و پای نادر به صورت مچاله، توسط دشمن بسته می شود ولی او همچنان روحیه خود را تسلیم دشمن نمی کند و مقاومت می کند.

هنگامی که جنازه مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دست ها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان می داد که دشمن، حتی از جسم بی جان این سردار شهید نیز می ترسید.

نادر بر عرشه ناو جنگی «یو.اس.اس.چندلر» آماج شکنجه های وحشیانه دشمن قرار می گیرد و سینه اش با میخ های بلند آهنین سوراخ می شود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت می رسد.

رادیو در اخبار ساعت 8 بامداد روز 16 مهر سال 1366، خبر هدف قرار گرفتن قایق های سپاه توسط بالگردهای آمریکایی ها را اعلام می کند.

اما برادر شهید، از قبل خبردار شده بود.

او می گوید: ساعت 8 شب بود که بچه های سپاه برایم خبر آوردند که ناوچه و قایق ها را زده اند.

وی ادامه می دهد، با شنیدن این خبر، خیس عرق شدم و همانجا دلم گواهی داد که کار برادرم تمام است. تا مدت شش روز، اطلاع دقیقی از سرنوشت شهید مهدوی و همرزمانش وجود نداشت که این شش روز برای خانواده شهید و دوستان و همکارانش بسیار سخت گذشت.

یاد و نام شهدای این حماسه جاودانه تاریخ ایران زمین، برای همیشه گرامی و جاودان باد.