سردار شهید نصرالله شفیعی او که حماسه ساز 16 مهر سال 66 در نبرد رو در رو بامتجاوزان آمریکایی می باشد در وصیت نامه خود آورده است: مردم مسلمان شما به دنیا و به آنهائی که فکر تجملات و دنیا هستند بگوئید اگر مرگ حق است خنده کردن و فکر دنیا کردن چرا و اگر قبر حق است این ساختمانهای مجلل و آسمان خراش چرا؟
شهدای کازرون، مروری بر گذشته و خواندن وصیت نامه و زندگینامه مردان حق طلب، تلنگری است برای بیداری از خواب غفلت. مردانی که خود به ریسمان الهی پیوند داشتند و کام دل را از سخنان حق طلبانه سیراب کردند که مرور و خواندن آنها چراغی روشن در ذهن می شود و در پس گذر روزگار الهام بخش و آموزنده اند.
شهید نصرالله شفیعی در بهار سال 1342 در روستای نعمت آباد خشت به دنیا آمد. پس از سپری دوران کودکی در سن 6 سالگی در دبستان شهید حسینی مشغول به تحصیل گردید و از کودکی در مکتب خانه نیز مشغول فرا گرفتن قرآن کریم بود تا اینکه در 11 سالگی موفق به ختم کلام وحی شد. در ایام تحصیل و دوران مدرسه هم کار می کرد و هم درس می خواند و در رویارویی با همه مشقت ها و سختی ها، همه او را با تبسم همیشگی اش می شناختند.
نصر الله به بزرگترها خصوصا والدین خود احترام می گذاشت و در میان اقوام و وابستگان دارای محبوبیت خاصی بود. حتی آن زمان که نصر الله به مدرسه می رفت پس از جمع کردن مردم در مسجد برای مردم واهالی روستای نعمت آباد از امام و مبارزه و انقلاب سخن به میان می آورد و مردم را برای مبارزه با رژیم پهلوی فرا می خواند و از آنها می خواست که انقلاب و امام را یاری کنند که ایشان به راستی و به حق خدا و رسولش را یاری نموده اند.
پس از اتمام دوره های دبستان و راهنمایی به عنوان دانش آموزی موفق برای ادامه تحصیل راهی هنرستان فنی دکتر شریعتی کازرون شد و در رشته راه و ساختمان بر سر درس حاضر گردید. با شروع جنگ تحمیلی و با تشکیل نهاد مقدس بسیج با آگاهی و شناخت از موقعیت نظام و انقلاب نو پای اسلامی همراه با تمام بسیجیان محل سکونتش به عضویت ((بسیج این شجره طیبه)) در می آید و از تاریخ 5/9/58 تا 30/8/60 عازم جبهه های نور علیه ظلمت میشود.
او با روحیه بالای معنوی همدوش دیگر رزمندگان اسلام در جبهه و پشت جبهه خالصانه و صادقانه تلاش جدی می نمود و منش دشمن ستیزی و وفاداریش به اسلام، امام و انقلاب او را بر آن داشت که از تاریخ 1/9/61 به طور رسمی به جمع پاسداران حریم سرخ شهادت بپیوندند. سردار شهید نصرالله شفیعی مسئولیت های فراوانی از جمله: فرماندهی گروهان، فرماندهی گردان، معاون فرمانده تیپ 13 حضرت امیر(ع) منطقه دوم دریایی سپاه، فرماندهی ناوگردان منطقه دوم دریایی سپاه و معاونت عملیات منطقه دوم دریایی سپاه را بر عهده داشت.
وی پس از مدتی جهت آموزش ناوبری از سوی نیروی دریایی سپاه پاسداران به کشور هلند اعزام می شود و با افتخار تمام موفق به اخذ مدرک ناخدایی می شود. پس از مراجعت از هلند جهت گذراندن دوره آموزش عالی فرمانده ای به دانشگاه امام حسین(ع) معرفی گردید.
اتمام دوره ی ایشان مصادف با لشکر کشی ناوگان آمریکا به خلیج فارس گردید که با توجه به مهارت و تخصصی که داشت به عنوان فرمانده عملیاتی به خلیج همیشه فارس اعزام شد. نصرالله به اتفاق دیگر همرزمانش در تاریخ پانزدهم و شانزدهم مهر ماه سال 66 حین انجام ماموریت حراست و حفاظت از تمامیت آبی کشور با قایق های کوچک و بدون تجهیزات با بالگردها و ناوگان مجهز دریایی آمریکا درگیر و پس از انهدام یکی از بالگردهای آنان مورد هجوم همه جانبه سربازان آمریکایی قرارگرفته و به شهادت می رسد.
در وصیت نامه این شهید بزرگوار آمده است: من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظرو ما بدلوا تبدیلا. سلام بر رسول الله آخرین پیغمبر خدا و آخرین فرستادۀ خدا و منجی انسانها و سلام بر حسین سرور شهیدان حسین که در کربلا با خون خود حقانیت اسلام و مسلمانان را ثابت و با خون سرخ خود راه انبیاء را روشن کرد و به ادامه دهندگان راهش خط و مسیر داد و به دنیا اعلام کرد هیهات من الذله و سلام بر امام امت این یاور حسین و این قلب پر خروش انقلاب اسلامی و سلام بر شما امت اسلامی ایران، شما مردمی که ادامه دهنده راه حسین (ع) هستید شما که با ایثار جان و مال خود اسلام را یاری کردید. امت مسلمان ایران پیام خون شهدا این است که امام را تنها نگذارید و همیشه یار و یاور او باشید و این را بدانید که اگر شما امام خمینی را یاری کنید اسلام و رسول الله را یاری کرده اید و خدا را یاری کرده اید که ان تنصر الامر ینصرکم و یثبت اقدامکم.
مردم مسلمان شما به دنیا و به آنهائی که فکر تجملات و دنیا هستند بگوئید اگر مرگ حق است خنده کردن و فکر دنیا کردن چرا و اگر قبر حق است این ساختمانهای مجلل و آسمان خراش چرا؟
و اما تو پدرجان سلام، سلام بر تو که با زحمات زیاد هیچ موقع نگذاشتی در فشار قرار بگیرم به تو افتخار می کنم که فرزندت را در خط اسلام قرار دادی تا می توانی در راه اسلام خدمت کن و مسجد را رها نساز و این سنگر الهی را فراموش نکن مثل تمام پدر شهدا در مرگم صبور باش و سلام به تو ای مادر که سالهای عزیز عمرت را وقف من کردی اما از اینکه همیشه دور از تو بودم و حق فرزندی را نتوانستم ادا کنم به بزرگی خودت مرا ببخش و مرا حلال کن مثل مادر وهب باش صابر و پرتوان چون فرزندت راه حسین (ع) رفته پس به خدا پناه بر و مقاوم باش و سلام همسرم تو باید مانند زینب صبور باشی و در تمام مشکلات صبر کن که صابرین پیروزند و فرزندانم را خوب تربیت کن به آنها در خط امام بودن را بیاموز و پس از بلوغ اگر از بابا پرسیدند به آنها بگو که از فرزندان حسین در صحرای کربلا بهتر نیستید و باز اگر بیاد من افتادند قرآن تلاوت کنند که تسکین دهندۀ قلبهاست و برادرانم آنچه از شما می خواهم این است که همیشه کینه کفاران در دلتان باشد و با آنان بجنگید و بدانید فریاد قطره قطره خون شهدا جنگ جنگ تا پیروزی بر دشمن جهانی اسلام است و برادرانم انشاءالله سنگرم را خالی نگذارید و همچنین به پدر و مادرتان خدمت کنید.
در پایان از همه مردم می خواهم که این جنگ را ادامه دهند تا دشمن نابود شود.
پدر، مادر، همسر و برادرانم در سوگ من مبادا گریه کنید چون شهادت همیشه آرزوی من بوده است خداوند مرا به شما داده و بعد از شما گرفته پس ناراحتی ندارد شهادت آغاز یک زندگی جاوید است.
جبهه های جنوب/ نصراله شفیعی
براستی که سخنان ناب از مردان ناب همچون عسل شیرین است و بر دل می نشیند، شهدا که برای خود هیچ نخواستند و از هستی خود گذشتند تا ما بیاموزیم که گذشت، بالاترین درس انسانیت است.
