حماسه و جهاد
زمزمههای جاودان خاکریزها: سفر به قلب خاطرات زنده دفاع مقدس/ قسمت سوم
وقتی به یادمان شهدای فکه رسیدند، آسمان صاف بود و خورشید در میانه آسمان ایستاده بود. پیشکسوتان جهاد و شهادت با سینههای لرزان دور هم حلقه زدند. حاج اصغر شجاعی صدایش را همچون شمشیری برهنه از غلاف کشید: «فکه! ای فکه! چرا ساکتی؟... بلند شو و بگو چه دیدی آن شب...». اشکها، مانند باران سیلآسا، بر سنگهای یادمان جاری شد. حتی درختان خشکیده بیابان نیز برگهای خیالیِ خود را به نشانه احترام بر زمین ریختند.


نوروزی که در خاکریزِ قلبم جاودانه شد
ناگهان آسمان غرید. بمب ها پایین باریدند و زمین به لرزه درآمد. پس از سکوتی مرگبار، صدای ناله ی گوسفندانِ زخمی، فضا را شکست. چوپان، گله بیپنی اش را نوازش میکرد و اشک میریخت. گوسفندِ ترکش خورده را پیش پایمان انداخت. مبلغ ۱۱۰ تومانی را که از جیب های خالی هم جمع کردیم، به دستش دادیم.

زمزمههای جاودان خاکریزها: سفر به قلب خاطرات زنده دفاع مقدس/ قسمت دوم
پادگان امام خمینی، در کیلومتر پنج جاده اهواز-اندیمشک، همچون نگهبانی خاموش، در انتظار بازگشت فرزندان گمشدهاش بود. جایی که از نیمه دوم سال ۱۳۶۴، شاهرگ تپنده لشکر ۳۳ المهدی(عج) شد و گردان خطشکن فجر، در دل همین پادگان، نفسهای آخرین عملیاتها را شماره کرد.

زمزمههای جاودان خاکریزها: سفر به قلب خاطرات زنده دفاع مقدس
ساعت از یک بعدازظهر گذشته بود؛ زمانی که خاطرات، همچون ابرهای سنگین زمستانی، بر فراز ذهن رزمندگان پیشکسوت گردان خطشکن فجر از لشکر ۳۳ المهدی(عج) فرود آمد.
آنان، این بار نه با سلاح، که با قلبهایی لبریز از اشتیاق و اشک، به پایگاه پنجم شکاری شهید اردستانی امیدیه پا گذاشتند.
تصاویر منتخب
پست های اخیر
وصیتنامه

زمزمههای جاودان خاکریزها: سفر به قلب خاطرات زنده دفاع مقدس
ساعت از یک بعدازظهر گذشته بود؛ زمانی که خاطرات، همچون ابرهای سنگین زمستانی، بر فراز ذهن رزمندگان پیشکسوت گردان خطشکن فجر از لشکر ۳۳ المهدی(عج) فرود آمد.
آنان، این بار نه با سلاح، که با قلبهایی لبریز از اشتیاق و اشک، به پایگاه پنجم شکاری شهید اردستانی امیدیه پا گذاشتند.

فرهنگ حجاب، مقابله با تهاجم فرهنگی و پاسداشت وصایای شهدا
شهید اسلامی در وصیتنامه خود، با اشاره به افرادی که «با لباس مبتذل غربی خواسته یا ناخواسته به انقلاب و خون شهدا ضربه میزنند»، حجاب را نه تنها یک تکلیف شرعی، بلکه نمادی از مقاومت در برابر نفوذ فرهنگی دشمن معرفی میکند. تهاجم فرهنگی غرب، با ابزارهایی مانند مُدهای غیراخلاقی، تلاش دارد هویت دینی و انقلابی جامعه را تضعیف کند. حجاب، در این میدان نبرد نامرئی، به مثابه پرچمی است که ارزشهای اصیل اسلامی-ایرانی را به رخ میکشد و مرز بین «ما» و «آنها» را مشخص میکند.

وفاداری به عهد الهی: شهدای دفاع مقدس، الگوهای جاودانه ایثار و مقاومت
وظیفه رزمندگان و ایثارگران پس از شهدا:
رزمندگانی که در جبهههای دفاع مقدس حضور داشتند و چه مجروح شدند و چه سالم ماندند، وظایف مهم و سنگینی بر عهده دارند. این افراد، به عنوان یادگاران و شاهدان آن دوران پرافتخار، مسئولیتهای بزرگی در قبال حفظ و انتقال ارزشها، آرمانها و تجربیات خود به نسلهای بعدی دارند. در ادامه به برخی از این وظایف به طور کامل اشاره میشود:

قسمتی از وصیت نامه سردار شهید جلال نوبهار
قسمتی از وصیت نامه سردار شهید جلال نوبهار ای ملت شهید پرور از شما انتظار دارم که امام را تنها نگذارید و از امام و خط امام پیروی کنید و از دین و مذهب فاصله نگیرید و من دوست دارم خونم آنچنان مظلوم وار ریخته شود که فردا در مقابل حضرت فاطمه (س) روسیاه نباشم.

قسمتی از وصیت نامه سردارشهید ابراهیم باقری زاده
پروردگارا سالهاست که درآرزوی شهادت بسر می برم و تاب و تحمل ماندن را ندارم ای ملت عزیز مبادا از هدف مقدستان حتی یک قدم هم عقب بروید و یا مشکلات و کمبودها باعث سرد شدن شما شود.

قسمتی از وصیت نامه سردار شهید سید محمد جواد دیده ور
ما از سوی او آمده ایم و بسوی او بر می گردیم، پس عالیتر آن است که در خط هابیلیان بسوی او برگردیم، باز هم از خدا مسئلت میجویم که در راه او بخوبی بجنگم و کشته شوم و بتوانم در حین جان دادن جمله فزتُ و ربِّ الکعبه را به زبان جاری کنم که شهادت بزرگترین آرزوی من است و امیدوارم به این درجه نائل گردم.
زندگینامه
نوروزی که در خاکریزِ قلبم جاودانه شد
ناگهان آسمان غرید. بمب ها پایین باریدند و زمین به لرزه درآمد. پس از سکوتی مرگبار، صدای ناله ی گوسفندانِ زخمی، فضا را شکست. چوپان، گله بیپنی اش را نوازش میکرد و اشک میریخت. گوسفندِ ترکش خورده را پیش پایمان انداخت. مبلغ ۱۱۰ تومانی را که از جیب های خالی هم جمع کردیم، به دستش دادیم.


زمزمههای جاودان خاکریزها: سفر به قلب خاطرات زنده دفاع مقدس/ قسمت دوم
پادگان امام خمینی، در کیلومتر پنج جاده اهواز-اندیمشک، همچون نگهبانی خاموش، در انتظار بازگشت فرزندان گمشدهاش بود. جایی که از نیمه دوم سال ۱۳۶۴، شاهرگ تپنده لشکر ۳۳ المهدی(عج) شد و گردان خطشکن فجر، در دل همین پادگان، نفسهای آخرین عملیاتها را شماره کرد.

زمزمههای جاودان خاکریزها: سفر به قلب خاطرات زنده دفاع مقدس
ساعت از یک بعدازظهر گذشته بود؛ زمانی که خاطرات، همچون ابرهای سنگین زمستانی، بر فراز ذهن رزمندگان پیشکسوت گردان خطشکن فجر از لشکر ۳۳ المهدی(عج) فرود آمد.
آنان، این بار نه با سلاح، که با قلبهایی لبریز از اشتیاق و اشک، به پایگاه پنجم شکاری شهید اردستانی امیدیه پا گذاشتند.

فرهنگ حجاب، مقابله با تهاجم فرهنگی و پاسداشت وصایای شهدا
شهید اسلامی در وصیتنامه خود، با اشاره به افرادی که «با لباس مبتذل غربی خواسته یا ناخواسته به انقلاب و خون شهدا ضربه میزنند»، حجاب را نه تنها یک تکلیف شرعی، بلکه نمادی از مقاومت در برابر نفوذ فرهنگی دشمن معرفی میکند. تهاجم فرهنگی غرب، با ابزارهایی مانند مُدهای غیراخلاقی، تلاش دارد هویت دینی و انقلابی جامعه را تضعیف کند. حجاب، در این میدان نبرد نامرئی، به مثابه پرچمی است که ارزشهای اصیل اسلامی-ایرانی را به رخ میکشد و مرز بین «ما» و «آنها» را مشخص میکند.
پستهای محبوب
خاطرات
زمزمههای جاودان خاکریزها: سفر به قلب خاطرات زنده دفاع مقدس/ قسمت سوم
وقتی به یادمان شهدای فکه رسیدند، آسمان صاف بود و خورشید در میانه آسمان ایستاده بود. پیشکسوتان جهاد و شهادت با سینههای لرزان دور هم حلقه زدند. حاج اصغر شجاعی صدایش را همچون شمشیری برهنه از غلاف کشید: «فکه! ای فکه! چرا ساکتی؟... بلند شو و بگو چه دیدی آن شب...». اشکها، مانند باران سیلآسا، بر سنگهای یادمان جاری شد. حتی درختان خشکیده بیابان نیز برگهای خیالیِ خود را به نشانه احترام بر زمین ریختند.


نوروزی که در خاکریزِ قلبم جاودانه شد
ناگهان آسمان غرید. بمب ها پایین باریدند و زمین به لرزه درآمد. پس از سکوتی مرگبار، صدای ناله ی گوسفندانِ زخمی، فضا را شکست. چوپان، گله بیپنی اش را نوازش میکرد و اشک میریخت. گوسفندِ ترکش خورده را پیش پایمان انداخت. مبلغ ۱۱۰ تومانی را که از جیب های خالی هم جمع کردیم، به دستش دادیم.

زمزمههای جاودان خاکریزها: سفر به قلب خاطرات زنده دفاع مقدس/ قسمت دوم
پادگان امام خمینی، در کیلومتر پنج جاده اهواز-اندیمشک، همچون نگهبانی خاموش، در انتظار بازگشت فرزندان گمشدهاش بود. جایی که از نیمه دوم سال ۱۳۶۴، شاهرگ تپنده لشکر ۳۳ المهدی(عج) شد و گردان خطشکن فجر، در دل همین پادگان، نفسهای آخرین عملیاتها را شماره کرد.

زمزمههای جاودان خاکریزها: سفر به قلب خاطرات زنده دفاع مقدس
ساعت از یک بعدازظهر گذشته بود؛ زمانی که خاطرات، همچون ابرهای سنگین زمستانی، بر فراز ذهن رزمندگان پیشکسوت گردان خطشکن فجر از لشکر ۳۳ المهدی(عج) فرود آمد.
آنان، این بار نه با سلاح، که با قلبهایی لبریز از اشتیاق و اشک، به پایگاه پنجم شکاری شهید اردستانی امیدیه پا گذاشتند.